سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مادری نگران با برنامه مشاوره صدا و سیما تماس میگیرد و از وضعیت ظاهری دخترش گله می کند و اینکه هر کاری می کند فایده ندارد و دخترش به صراطی که مادر ، نشان می دهد ! ، مستقیم نمی شود !
ماجرا اینست که دختر دوست دارد ناخن هایش بلند باشند . همین ! ... واقعاً همین !
کارشناس عزیز و بزرگوار هم با لطافت و مهارت روش های تذکر و برخورد با فرزند را به مادر نگران ، توضیح می دهد ...

آیا واقعا این دغدغه ، منشاء معقولی دارد و آیا اساساً نیازی هست به برخورد ؟
احتمالا پدران و مادرانی که چنین نگرانی هایی دارند اما بهر دلیل با مشاوران طرح مسئله نمی کنند ، خیلی زیاد باشند و هستند !
والدینی که از ناخن بلند دخترکشان گله می کنند و در برابرش مقاومت می کنند . از موی بلند پسرکشان خوش شان نمی آید و هزار آیه نازل نشده و هزار
حدیث نقل نشده می آورند که نباید و نشاید !

اما اندکی تامل کنیم و این را درک کنیم که موی بلند یا ناخن بلند یا لباس شیک و امروزی ، کسی را از دایره دین و اخلاق خارج نمی کند !
حدود دین و مرزهای اخلاق روشن است ! و آنچه مسلم است بلندی ناخن و موی ، فراروی از این مرزها نیست .
اتفاقا دقیقاً این دو مسئله ، توسط الگوی دینی  ، مورد توصیه هم هست !
یعنی بلند گذاشتن ناخن برای خانمها و دختران و بلند گذاشتن مو برای آقایان و پسران ، نه تنها در احادیث ( الگوی دینی ) مذموم شمرده نشده ، بلکه
تحت شرایطی رجحان دارد و مطلوب نیز هست !
داشتن ظاهر زنانه برای خانم ها و ظاهر مردانه برای مردان ، لازم است.
همانطور که پرهیز از جلوه گری و دل ربایی هم لازم است !
اما آنچه مسلم است اینست که راه پرهیز از جلوه گری و دل ربایی و نهایتاً جلوگیری از فراروی از مرزهای اخلاقی و دینی ، مقاومت در برابر حداقلهای
مورد توصیه دین نیست !
اتفاقا اگر مراعات این حداقل ها می شد و بشود ، مرزها در مورد نوع آرایش و پوشش ، مشخص تر و فهمیدنی تر می شد و می شود .
و آنچه این فهم را آسان تر می کند و این الگوی دینی را برای والدین پذیرفتنی تر می سازد ، فرمایش منقول از امیرالمومنین علیه السلام است ... بشنوید :
« لا تقسروا اولادکم على آدابکم فانهم مخلوقون لزمان غیر زمانکم  »
(آداب و سلیقه های شخصی خود را بر فرزندانتان تحمیل نکنید چرا که زمان زندگی آنان با زمان شما متفاوت است.)

پ.ن اول ) البته این نگاه قابل تسرّی به دیگر رفتارهای پوششی و آرایشی نیست ! مثلاً پوشیدن لباس تنگ یا آرایش اغراق آمیز و جلوه گرانه یا نمایش موی و روی ... قطعا از این بحث خارج است . آن رفتارها قطعا فراروی از مرزهای اخلاقی و دینی است !

پ.ن دوم ) در قسمت نظرات ، گفت و گو هایی با دوستان مطرح شده که به روشن تر شدن زوایای این مسئله و رفع سوءتفاهم های احتمالی ، کمک می کند


+ نوشته شده در یکشنبه 89/4/27ساعت 1:49 عصر توسط | نظر


شاید برای خواندن یک مطلب بلند بالا و مفصل حوصله نداشته باشید بنابرین سعی می کنم خلاصه بنویسم:

من امروز خیلی ناراحتم، دلم شکسته، بغض دارم، برای چیزی که شنیدم در مورد نابودی یک خانواده، در مورد از هم پاشیدن بنای یک عشق.
ببخشید که آرامش و صبری که بتوانم این بحث را بصورت منظم برایتان برگزار کنم ندارم.
من به حال جامعه ای افسوس می خورم که حدود الهی را رعایت نمی کند. من به حال مردان و زنانی افسوس می خورم که بی آنکه بدانند روز به روز سرمایه عشق و توجه به کانون خانواده را از دست می دهند. به حال زنان و دخترانی افسوس می خورم که با جلوه های شیطانی در کوچه و خیابان شهرمان به این و آن گناه و غفلت تعارف می کنند.
من به حال آن عشق های پاکی افسوس می خورم که ساقه ساقه می بالد و شاخه شاخه سایه می گستراند و گرمی خانه های بندگان خدا می شود اما درین آشفته بازار با اندک غفلتی تباه می شود و نابود.
من برای دخترانی افسوس می خورم که با هزار جلوه و عشوه، توجه و نگاه از مردان و پسران گدایی می کنند. شاید هم نه.  شاید این جلوه گران،گدای نگاه و توجه نباشند.
شاید دزدانی هستند که بیرحمانه سرمایه ی ایمان و عشق و توجه رهگذران را می دزدند. عشق و توجهی که فقط و فقط باید نثار محبوبشان شود. من به نیت این دختران کاری ندارم شاید از درون از خیلی ها پاکتر باشند، اما اتفاقی که برای رهگذران می افتد اینست :
تباهی تدریجی ایمان و نابودی عشق.
من متأسفم در جامعه ای زندگی می کنم که (بعضی) زنان و دخترانش دانسته یا نادانسته مسئول تباهی ایمان مردان و پسرانش هستند. زنان و دخترانی که بی هیچ واهمه ای حیا و عفت را به کناری نهاده اند و با دام روی و موی هر لحظه دل و دین شکار می کنند. « بنازم دست و بازوی تو صیاد !! » هیهات که صید بیچاره به این سادگیها بفهمد که به چه ورطه ای افتاده است.

 من اما ، نه مسئولیت مردان را در کنترل خود نادیده می گیرم و نه آنانرا موجوداتی معصوم و بی گناه می دانم. چه بسیارند مردانی که از این جهت شریک شیطانی زنانند. اما کیست که نداند و نگوید که اگر زنان و دختران جامعه ای عفیف باشند و منزه، مردان هرزه هرگز جسارت تعدی پیدا نمی کنند.
 کیست که نداند و نگوید که لباسها و حرکات و آرایشهای جلوه گرانه دختران یک پیام مشخص برای اطرافیان دارد : من حریم خصوصی ندارم، به من تعدی و جسارت کنید، من باکی ندارم.
و من خنده ام می گیرد از اینکه گاه میبینم زنانی که مقید به حفظ خود و رعایت حجاب و عفاف نیستند از جسارت ها و چشم چرانی ها شکایت می کنند ! واقعا خنده دار نیست ؟ آیا زبان رفتاری خود را
درک نمی کنند ؟ آیا درک نمی کنند اگر هر طور که دلشان خواست و هوی نفسشان فرمان داد به کوچه و خیابان بیایند ، باید تاوان آنرا هم بدهند. تاوان آن بی حرمتی دیدن است، تاوان آن جامعه ای هرزه است که حتی ناامنی آن دامان زنان و مردان با عفت را هم می گیرد.
آری ، می گویم هرزه ! اگر چشم چرانی و دید زدن ناموس خلق الله زنای چشم باشد ، چرا خود را در معرض نگاههای آلوده گذاشتن هرزگی نباشد ؟
اینطور نیست که با روی خندان و موی پریشان در جامعه ظاهر شویم و انتظار داشته باشیم که مثل قدیسه ها با ما برخورد کنند، هیهات.
برای همه مان متأسفم. همه ما در این مضع مسئولیم ، همه.


+ نوشته شده در چهارشنبه 89/2/15ساعت 3:47 عصر توسط | نظر