سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دستمال ؟ سردرد ؟عمامه روحانی
آهان ! ... این را می گویی ! : عمامه ام را ! ...
نه رفیق !
سردرد ندارم ! ...
*** *** ***
گاهی حواسش نیست ، یادش می رود که روی سرش چه گذاشته !
جلوی آینه می ایستد ، عمامه اش را میگذارد روی سرش و دستی به سر و رویش می کشد و می آید بیرون .
ادامه مطلب...

+ نوشته شده در سه شنبه 89/8/18ساعت 2:4 صبح توسط | نظر


سوژه ای که در پست قبل طرح شده بود ، ذهن بعضی از رفقا رو به مسئله ای منتقل کرد که اگرچه مقصود من و موضوع پست  نبود ، ولی در عین حال ، خود ، سوژه ای بسیار اساسی در نظام روحانیت است و آن آفتی است بزرگ به نام : آخوندهایی که روحانی نیستند !

تصمیمم این بود که قولی را که در پ.ن دوم پست قبل دادم ، در همین پست عملی کنم ولی اهتمام و دغدغه رفقا نسبت به این مسئله  باعث شد تکلیفم را با «آخوندهایی که روحانی نیستند» ، در همین پست روشن کنم !
بدون ملاحظه گری و محافظه کاری های معمول !

وقتی می گویم آخوندهایی که روحانی نیستند ، منظورم آن آدمهایی است که

ادامه مطلب...

+ نوشته شده در سه شنبه 89/7/20ساعت 9:35 عصر توسط | نظر


قبل التحریر : وَ قالُوا ما لِهذَا الرَّسُولِ یَأْکُلُ الطَّعامَ وَ یَمْشی‏ فِی
الْأَسْواقِ لَوْ لا أُنْزِلَ إِلَیْهِ مَلَکٌ فَیَکُونَ مَعَهُ نَذیراً (فرقان/7)
می گفتند این چه پیامبری است که غذا می خورد و همچون دیگر مردمان ، در بازارها می آید و می رود ؟! چرا همراه او فرشته ای نیست ؟!

الان سال هزار و سیصد و هشتاد ونُه است و تنها یادگاری ما از اون قدیم ندیما ، یعنی مثلا حوالی سال هزار و سیصد و دُرُشکه ! نگاه جامعه به طلبه و روحانی است !
یادگاری ها معمولا خوشایند هستند اما این یادگاری چیز خوشایندی نیست !
نگاهی که عموم جامعه به طلبه ها دارند ، اصلاً متناسب با زمان جلو نیامده و انگار جامعه ما ، یه طرز نگاه خاص را فریز و منجمد کرده و از آن سال های دور ، با خودش به این زمان آورده ! بی هیچ تغییری !

ادامه مطلب...

+ نوشته شده در دوشنبه 89/7/5ساعت 12:50 صبح توسط | نظر